برای نمایش بهتر وب سایت از ورژن جدید مرورگر فایرفاکس یا گوگل کروم استفاده نمایید.

دانلود ورژن جدید فایرفاکس دانلود ورژن جدید کروم
logo

مرکز جامع اوتیسم Comprehensive Autism Center

فهرست اصلی
فهرست اصلی

تفاوتهاي حسي در افراد دارای اوتیسم

تفاوتهاي حسي در افراد مبتلا به اوتیسم

دونا ويليامز، كسي است كه سه عنوان كتاب پر فروش در بارة تجربياتش در مورد اوتيسم نوشته است. او گزارشهاي متفاوتی را از اشخاصي كه اوتيسم دارند، ارائه می دهد. اين مشكل، ناتواني در استفاده از اطلاعات حسي به طريق مناسب و سازماندهی درست آنهاست. آنها ممكن است فقط قادر باشند تنها از يك حس و در يك زمان استفاده كنند. براي مثال، اگر آنها در حال شنيدن چيزي باشند، قادر نخواهند بود كه ببينند چه اتفاقي مي افتد. يك سري ديدنيها و شنيدنيها ممكن است براي اين افراد خيلي منحرف كننده و حتي آزار دهنده باشد. براي مثال، يك چراغ فلورسنت كه در پس زمينة خود صداي وزوزي توليد مي كند، ممكن است به آنها فشار بياورد و از متمركز كردن حواسشان در زماني كه شخصي با آنها صحبت مي كند، جلوگيري كند. از اين رو، خيلي از بچه ها در متمركز كردن حواسشان با صداها و اشيای مهم كلاسشان مشكل دارند. آنها روي آن چيزي كه ما به عنوان يك پس زمينه صدايي يا بينايي ملاحظه مي كنيم، ثابت مي شوند. به بعضي از بچه ها فشار شديدي وارد مي شود، زيرا همه چيز را قاطي مي كنند، و به نظر مي رسد كه همه حواسشان بسته شده و تا مدتي پاسخ نميدهند. بعضي از بچه ها با حواس ديگر خود مثل حس لامسه مشكل دارند. براي مثال، اغلب اوقات لباس پوشيدن باعث مشكلاتي مي شود و يك کودک نياز دارد كه همه اعضای بدنش قبل از اينكه بتواند روي كارش تمركز پيدا كند، براي لباس پوشيدن به حركت در آيد. يك لمس آرام بعضي اوقات مي تواند خيلي دردناك به نظر برسد؛ به طوري كه حتي يك شكستگي استخوان ممكن است اين قدر برايشان دردناك به نظر نرسد.
 اين جريان بين حساسيت فوق العاده زياد و كم شدن حساسيت ظاهري، به وسيلة تمپل گراندين بخوبي گزارش شده است. او يك فرد بزرگسال مبتلا به اتیسم است و مطالبي نوشته است که در مورد جزئيات مشكلاتش در بخش شنوايي و به ویژه گفتاری است. او شنوايي خود را به اين صورت توصيف مي كند: ״مثل داشتن یک سمعک است که می توان صداي آن را کنترل کرد. مثل يك ميكروفن است كه وقتي باز مي شود، همه چيز را مي كند و توفان به پا می کند. من دو انتخاب دارم: يا اينكه ميكروفن را روشن كنم و توفان ايجاد شود يا اينكه آن را ببندم״
صداهاي ناگهاني، صداهای گیج کننده (مثل صداهايي در فروشگاههاي بازار) و صداهاي مداوم، همه مي توانند باعث مشكلاتي شوند. تمپل گراندین بيان مي كند که : ״اگر يك کودک مبتلا به اوتیسم با صداهايي كه در کلاس مثل يك موتور جت منفجر مي شوند، بمباران شود؛ غير ممکن است که بتواند برای يادگيری متمرکز شود. تمپل گراندين براي جلوگيري از اين اتفاق راه حل هايي را ارائه کرده است:
تمپل گراندين تا زماني كه خيلي پير شده بود، صحبت نكرد. اينكه قادر نبود صحبت كند يك ناكامي خيلي بزرگ به حساب مي آمد. اگر در يك موقعيت کم استرس قرار مي گرفت مي توانست کمي صحبت کند. اما اگر به او فشار زيادي وارد مي شد، عصباني مي شد، و اگر فشار كافي نبود، هيچ پيشرفتي نمي توانست بكند. فرياد زدن تنها راه ارتباطي او بود و با اين كار به ديگران مي گفت که نمي خواهد کاري را انجام دهد. خيلي از افرادي که اوتيسم دارند  بنظر مي رسد که در نگهداری تعادل در عکس العملهايشان مشكل دارند. آنها اغلب، يا خيلي زياد و يا به مقدار خيلي كم، از خود هيجان، تنش، اضطراب و ديگر احساسات و پاسخهاي حسي را نشان مي دهند. بعضي از بزرگسالان مي گويند كه حواسمان قاطي مي شوند. معمولاً اين حواس بينايي، شنوايي و لامسه هستند. جيم در اين باره توضيح مي دهد: ״بعضي اوقات كانالها قاطي مي شوند، مثل وقتي كه صداها از كانال زنگ وارد  مي شوند. بعضي اوقات مي دانم كه چيزي به جايي مي آيد، ولي نمي توانم، دقيقاً بگويم كه چه حسي وارد شده است.״
دانا ويليامز هم در مورد مشكلاتش در دانستن اين كه بدنش در كجا قرار گرفته، مي نويسد که او بايد دستش را روي صندلي بكشد كه روي آن نشسته، و به خود اطمينان دوباره بدهد كه واقعاً نشسته است، يا اينكه ديوار پشتش را لمس كند تا به ياد آورد که كجاي اتاق است. او نمي تواند اطلاعات نرمالي راكه ما از بدن خود دريافت مي كنيم و مي فهمیم كجا قرار گرفته ایم، دريافت كند.
همة افرادي كه دچار اوتيسم هستند، تجربة همة اين مشكلات را ندارند، و همه آنها لزوماً همه اين مشكلات را همیشه تجربه نکرده اند. به همين دليل، مهم است كه هر شخص را به صورت فردي بشناسيم. مشاهدات دقيق و صحبت با والدين، اغلب يك سري الگوهاي مفيدی را آشكار خواهند كرد. ابتدا ما بايد اطلاعاتی در مورد چگونگي عملکرد حواس آنها داشته باشيم، تا بتوانيم در موقعيتهايي که آنها را دچار فشار زياد و ترس ميکند، مؤثرتر برخورد کنيم.
براي ساختن چيزهايي حتي پيچيده تر، هم براي آنها و هم براي ما به نظر می رسد كه حواس آنها در موقعيتهاي متفاوت، به طور متفاوتي كار مي كند. بعضي روزها، آنها ممكن است گفتار ما را با اندک مشكلي درک کنند و روز بعد ممكن است براي آنها مجموعه اي از صداهاي بي معنا باشد. اگر کودک در حالت معمولي پاسخ ندهد، ممكن است بدرستي در جريان گفتار شما قرار نگيرد. کودک دارای اتیسم ممکن است به خاطر فشارهاي زيادي که به او وارد مي شود، نتواند صداي تمام بچه هايي را که در کلاس صحبت مي کنند، تحمل کند و احتياج داشته باشد كه از كلاس خارج شود، اما در روز ديگر قادر خواهد بود تا اين صداها را براحتي تحمل كند. احساس مي شود که بيماري، خستگي و استرس از دلايل افزايش اين مشكلات باشد. درک اين نکته بسيار مهم است كه بدانيم اين کودکان بسختی تلاش می کنند تا بتوانند علي رغم مشكلاتشان در محيطهاي اجتماعي شلوغ (محيط هايي، مثل كلاسها و زمينهاي بازي) باقی بمانند٬ رفتار خود را با دنياي اطراف تنظيم کنند و در هر موقعيتی احساس غير عادي خود را اصلاح نمايند.
بيماران مبتلا به اتیسم ممكن است قادر باشند فقط به يك حس و در يك زمان پاسخ دهند. به نظر مي رسد که احتمالاً يك حس خارق العاده براي بينايي، شنوايي، لامسه و حس درد داشته باشند. ممكن است حواسشان قاطي شود. ممكن است حواس متفاوتي در موقعيتهاي متفاوت داشته باشند و ممكن است بدون توجه به مشكلات حسی كه دارند، تلاش زيادي براي غلبه بر اين مشكلات انجام دهند.


منبع : پيشنهاداتي براي آموزش كودكان اوتيسم / نوشته : Marilin Watson

  • نوشته شده
  • در يکشنبه یازدهم تير 1396
  • ساعت 12:06
  • توسط مهدی ابراهیم پور
  • تعداد بازدید : 1494