مداخلاتی برای بهبود ارتباط (قسمت اول)
مقدمه :
واضح است که کودکان مبتلا به اوتیسم از مداخله ی فشرده و زودهنگامی که روی افزایش بسامد، ساختار و عملکرد فعالیت های ارتباطی تمرکز دارد، سود می برند. شواهد موجود نشان می دهند که شیوه های رفتاری با ساختارمندی بالا، تاثیرات مثبتی را بر روی این کودکان نشان می دهند. با این وجود، این شیوه ها با محدویت در تداوم و تعمیم مهارت ها مواجه هستند که نشان می دهد بسیاری از کودکان مبتلا به اوتیسم برای افزایش آغازگری ارتباط و تعمیم مهارت ها به محیط ها و شرکای ارتباطی جدید، به شیوه هایی نیاز دارند که کمتر توسط بزرگسالان هدایت شوند.
نقایص ارتباطی یکی ازعلائم اصلی(مرکزی) اختلال طیف اوتیسم است. کودکان ASD می توانند در شروع حرف زدن کند باشند یا ممکن است اصلا حرف زدن را یاد نگیرند. سایر این افراد ممکن است تولید کلمه و جمله را یاد بگیرند ولی در انجام موثر اهداف تعاملات اجتماعی مشکل داشته باشند. نقاط عطف رشدی زبان و ارتباط نقش مهمی را در –تقریبا- هر نقطه از تکامل برای تشخیص و درک اوتیسم بازی می کنند. بیشترِ والدین کودکان مبتلا به اوتیسم ابتدا به این علت درباره ی تکامل کودکانشان نگران می شوند که تاخیر یا انحرافات اولیه در تکامل گفتار وجود دارد. زبان عملکردیِ مورد استفاده در سنین مدرسه با نتایج درازمدتِ بهتر در اوتیسم مرتبط است. روان بودن و انعطاف زبان بیانی، اجزای کلیدی برای تمییز اوتیسم "high-functioning" از "low functioning" در سنین مدرسه و بالاتر است. تاریخچه ی تاخیر زبانی بصورتی خاص در افتراق اوتیسم با سایر اختلالات روانپزشکی در بزرگسالان high-functioning ضروری است.
به همین دلایل، بهبود مشکلات ارتباطی در کودکانی با این اختلال، یکی از مهم ترین حیطه ها در خدمات تحصیلی می باشد. بحث مداخلات برای اختلالات ارتباطی در ASD به دو بخش تقسیم می شود :
1) تکامل رفتارهای پیش زبانیِ ابتدایی که باعث ظهور زبان می شوند.
2) آزمایش مداخله برای کودکانی که زبان تولید می کنند ولی برای به کاربری مناسب آن در تعاملات اجتماعی مشکل دارند.
مداخله ی ارتباطی برای کودکانی با ارتباط پیش زبانی یا ایمرجینگ لنگوئیچ :
طیف گسترده ای از مطالعات درباره ی ویژگی های ارتباطی کودکان مبتلا به اوتیسم پیش زبانی بحث کرده اند. چاوارسکا و ولکمار این مطالعات را مرور کرده اند و چند ویژگی کلیدی این گروه را تعیین کرده اند :
1) توجه کم به گفتار، مثلا ناتوانی در پاسخ به اسم
2) نقایص در مهارت های توجه مشترک، شامل توجه مشترک بین انسان ها و اشیاء، جلب توجه سایرین به اشیاء یا وقایع با هدفِ به اشتراک گذاری تجربیات، و دنبال کردن مسیر نگاه و ژست های ارتباطی دیگران، تعویض مسیر نگاه بین انسان ها و اشیاء با هدف جلب توجه دیگری.
3) میزان کاهش یافته در ارتباط
4) محدودیت در مقاصد ارتباطی در موقعیت هایی که می خواهیم دیگران کاری برایمان انجام بدهند یا ندهند(درخواست، اعتراض)
5) شکست در جبران کمبود زبان با اشکال دیگر ارتباط (بخصوص در اشکال قراردادی مانند اشاره کردن)
6) نقص در رفتار های نمادین، جدا از زبان، و در تقلید کلامی و سایر رفتار ها، که هردوی این ها به شدت به تکامل زبان در کودکان عادی ارتباط دارند.
گلدشتاین، پائول و سادرلند، راجرز، وِدربی و وودز، مداخلاتی را برای ارتباط ابتدایی در اوتیسم مرور کرده اند که به سه دسته ی اصلی تقسیم می شود :
دسته ی اول (تعلیمی) : این شیوه بر پایه ی نظریه ی رفتاری و سود بردن از تکنولوژی های رفتاری مانند تلاش های جمع آوری شده، شرطی سازی عامل، شکل دهی، سرنخ دهی و زنجیره سازی استوار است. تقویت برای افزایش بسامد رفتار هدف خواسته شده استفاده می شود. جلسات آموزشی ای که از این راهکارها استفاده می کنند شامل کنترل زیاد بزرگسال، دوره های تکرر شونده از تکلیف و تمرین، مشخص سازی دقیق پیش آیند و پس آیند، و نقش پاسخگوی منفعلانه برای مراجع است. فرد بزرگسال تمام جنبه های مداخله را هدایت و کنترل می کند.
دسته ی دوم (طبیعت گرا): این شیوه سعی در آن دارد که با استفاده از تعاملات اجتماعی ای که از نظر کاربردشناختی و عملکردی مناسب هستند مثلا ژست ها، مسیر نگاه و تولید کلام به جای توالی محرک-پاسخ-تقویت، اصول رفتاری را با محیط طبیعی تر ترکیب کند. شیوه های طبیعت گرا روی استفاده از تقویت کننده های"طبیعی" به جای محسوس و خوراکی تمرکز دارند. تقویت کننده های طبیعی شامل رضایت از یک هدف درخواست شده در ارتباط است(مراجع می گوید: من آبمیوه می خواهم. و آبمیوه می گیرد.)، بجای تقویت کننده های غیر طبیعی و کنترل شده مثل اینکه به او بگوییم: خوب حرف زدی. در نهایت، شیوه های طبیعت گرا تلاش می کنند که مراجعین را به آغازگری ارتباط برسانند به جای اینکه آن ها را همیشه در نقش پاسخگو قرار دهند.
دسته ی سوم (تکاملی، کاربردی): این شیوه ها ارتباط کاربردی را به جای گفتار، هدف قرار می دهند. آن ها تکامل جنبه های مختلفی از ارتباط را، مانند استفاده از ژست ها، مسیر نگاه، حالت چهره و تولید صدا را مورد تشویق قرار می دهند و این رفتارها را فرآیند های لازمی برای تولید گفتار در نظر می گیرند. فعالیت ها، فرصت ها و انگیزه های زیادی را برای ارتباط فراهم می کنند. فرد بزرگسال با فراهم آوردن فعالیت های مشوق به هر آغازگری کودک پاسخ می دهد. این کودک است که تعامل را هدایت و موضوعات و مقتضیات تعامل را در طیفی که درمانگر فراهم آورده، انتخاب می کند. آموزش دهندگان تلاش می کنند تا با دنبال
کردن هدایت کودک و واکنش حمایتی به هر رفتار کودک که می تواند ارتباطی تلقی شود (حتی اگر مقصودی پشت آن نبوده) محیطی با تاثیر مثبت به وجود بیاورند .
این مطلب ادامه دارد ...
منبع:
تهیه و تنظیم مطلب : رها شاهرخی
گفتاردرمانگر مرکز جامع اوتیسم دانشگاه علوم پزشکی تبریز