تکنیک های آموزشی رفتاری برای کودکان با اختلال طیف اوتیسم
ترجمه قسمت هايی از کتاب Book Me The نوشته پروفسور Lovaas
»بخش اول«
برخي از نکات درباره فلسفه درمانی آموزش:
نخست اينکه، هيچ روشي که بتواند تمام مشکلات این کودکان/افراد را حل کند، وجود ندارد. البته افرادي که سعي دارند به اين اشخاص کمک کنند، به تعدادي از تکنيک هاي آموزشي نياز دارند. به عنوان مثال: روش هايي که براي محبت کردن و يا ترساندن يک کودک نابينا به طور ويژه اي خوب جواب مي دهد، ممکن است براي يک کودک با اختلال اوتيسم لجباز تا اندازه اي متفاوت باشد. به هر حال معلم، درمانگر يا والد بايد انعطاف پذير، خلاق و قادر به ايجاد تنوع در تکنيک ها و روش ها باشد.
در آغاز کار، اهداف "کوچک" را مورد بررسي قرار دهيد، به گونه اي که شما و کودکتان مورد توجه قرار گيريد. مراحل کوچک قابل پیشرفت را بيابيد. به جاي تلاش براي دسترسي به برخي از ايده آل هاي دست نايافتني و يا فراتر از حد انتظار بايد به مجموعه اي از اهداف کوچک تر توجه کنيد. برنامه ها در توالي توسعه يافته اي ( مراحل پشت سر هم )، گسترش داده مي شوند، به طوري که برنامه هاي آغازين بايد قبل از موارد ديگر شروع شوند. زماني که يک برنامه
آغاز مي گردد و کودک موفقيتي در برخي از مهارتهاي اوليه کسب می کند، برنامه هاي بعدي ممکن است به گونه اي ارائه شوند که زير مجموعه برنامه هاي نخستين باشند. اکثر برنامه ها تداوم دارند به طوري که داراي هيچ نقطه پاياني معني داري نيستند. همچنين در آغاز ممکن است يک کودک سه يا چهار برنامه را دريافت کند. به عنوان مثال در ماه هاي نخستين، او در جريان برنامه مربوط به کاهش عصبانيت، نشستن متناسب، ايجاد تماس چشمي و گسترش تقليد غير کلامی قرار مي گيرد در حالي که يک سال بعد ممکن است برنامه فعلی را دنبال کند.
برنامه هاي آغازين با جزئيات مرحله به مرحله به طور قابل توجهي گسترش می یابند. چنين جزئيات وسيعي در برخي موارد فراوان به نظر ميرسند، اما ما ترجيح داده ايم که با دقت به آن ها نگريسته شود.
فصل اول: انتخاب پاداش
پاداش هاي مثبت:
معمولا وقتي کودک کاري را درست انجام داد، او را با اين عبارات تشويق کنيد: ((اين جا يک تکه شيريني به عنوان پاداش وجود دارد)). ((امشب مي تواني ديرتر بخوابي)). ((مي تواني يک مقدار بستني بخوري)). يا چيزهايي شبيه به اين جملات را بيان کنيد. بنابراين شما چيزي را به او مي دهيد که علاقه دارد.در آغاز کار، پاداش ها بايد کاملا واضح و عینی باشد مثل بستني و بوسه.زماني که کودک مورد نظر پيشرفت مي کند،
جوايز معمولا کم رنگ تر مي گردند، به گونه اي که در اين هنگام فقط توسط يک نگاه يا برخي از تصديق های کوچک رفتار فرد، انتقال داده مي شوند. خيلي از مربیان احساس مي کنند که رفتارهاي معين، ممکن است خودشان مورد پاداش قرار گرفته شوند و پاداش هاي ديگر مثل غذا و پاداش اجتماعي براي تداوم رفتار، مورد نياز نيستند. اما در آغاز کار، تشویق کردن باید به خاطر یک رفتار خاص، صورت گيرد تا آن رفتار با اطمينان تثبيت شود. اين پاداش ها، پاداش مثبت ناميده مي شوند. موقعي که شما افراد با نقص هوشی را تشویق مي کنيد، بر آن رفتار تأکيد زيادي داشته باشيد. مثلا موقعي که مي خواهيد با بيان عبارات او را تشويق نماييد. کلمات ((آفرين))((خوبه)) يا ((عالي بود)) را با صداي بلند بيان کنيد. در صورتي که افراد دیگری نیز حضور دارند از آن ها بخواهيد تا براي او دست بزنند. شما می توانید او را در آغوش بگيرید، ببوسید ، نوازش کنید. ما نوعاً همراه با تشويق و پاداش در قالب عبارات، از پاداش هاي خوراکي نيز استفاده مي کنيم. به عنوان مثال، شما با خرد کردن غذاي يک کودک و تبديل آن به تکه هاي خيلي کوچک يعني بخش هايي به اندازه نصف قند، نوشيدن مقدار اندکي از مايعات، ليس زدن يک شکلات کارامل براي يک بار مي توانيد هزاران پاداش را براي رفتار مطلوب ايجاد نماييد. شما بايد انواع گوناگوني از تشویق ها را به کار بريد و ببينيد کدام يک بهتر جواب مي دهد.
دوري از احساس منفي ( تقویت منفی):
نوع ديگري از پاداش، دوري از احساس منفي است. در حالت عادی، يک کودک نوعاً در رابطه با شکست يا ضعف احساس نگراني مي کند. درست انجام دادن رفتار، ناراحتي يا دلواپسي او را کاهش مي دهد. ليکن برخي از کودکان با نقص هوشی به خاطر اشتباه کردن احساس ناراحتي و نگراني ندارند. حتي اگر به طور قابل توجهي از هم نوعانشان عقب تر باشند و تحت کنترل قرار گيرند، اغلب قانع و خوشحال به نظر مي رسند ودنيا را همان طور که هست قبول میکنند. در چنين مواردي مربی/معلم بايد با صرف نظر کردن از پاداش هاي مثبت يا حذف تشویق رفتارشان، به عنوان
مثال با صداي بلند گفتن((نه)) باعث گردد تا آنها به خاطر رفتار اشتباه تا مختصری احساس ناراحتي و عدم آرامش کنند. اين مورد انجام مي شود تا انگیزه ی کودک جهت يادگيري را افزايش دهد و بنابراين به آنها کمک کند تا مشکلات بعدي را کاهش دهد. با اقتدار و جدیت در مقابل کودکتان و نشان دادن احساس عصبانیت یا ناراحتی خودتان، تشویق هاي اجتماعي شما گفتن آفرين، بوسه ها و در آغوش کشيدن هاي بلافاصله شما براي او موثرتر و مهم تر مي گردند به گونه اي که وقتي به او نشان داده ايد که شما نيز مي توانيد از دست او عصباني شويد، او از شما بيشتر پیروی مي کند.
نکته مهم ديگر که بايد به خاطر داشته باشيد اين است که تا جايي که ممکن است بعد از مدت کوتاهی از مرحله ي پاداش غذايي خارج شده و پاداش هايي مثل تشویق هاي رايج ((خوبه! )) ((عالي)) را که نرمال و طبيعي هستند به کار
ببريد. کودک، خود به شما مي فهماند که چه موقع اين برنامه را تغيير دهيد. اگر شما پاداش هاي غذايي را متوقف نماييد و
رفتار کودک نامتناسب شود دوباره به سمت پاداش هاي غذايي برگرديد و رفتارش را بهبود ببخشيد، سپس دوباره اين تغيير جهت را آغاز کنيد.
تنبیه:
يکي از روش هاي تنبيه کردن اين است که عملي را انجام دهيم که براي کودک ناخوشايند باشد. به عنوان مثال با صداي بلند گفتن ((نه!)) از جمله اين موارد است. براي برخي از کودکان، گفتن کلمه ((نه!))تمام آن چيزي است که شما بايد بگوييد تا آن ها کاري را که انجام مي دهند، متوقف نمايند. مواردي را امتحان کنيد که بچه از آن ها بيزار است و شما مي توانيد از آن ها به عنوان تنبيه استفاده کنيد. به عنوان مثال برخي از کودکان از ورزش کردن نفرت
دارند، بنابراين شما مي توانيد در زمان وقوع رفتار نامطلوب از ورزش هايي مثل بشين- پاشو يا دويدن به دور ساختمان استفاده کنيد.
محروم سازی :
اين حالت ((محروم سازی)) مي تواند به طور ساده با روي گرداندن معلم یا مربی از کودک به صورت نگاه نکردن به او، يا کمی گسترده تر با قراردادن کودک در گوشه اتاق و شايد در حالت شديدتر، قرار دادن او در يک اتاق مجزاي بدون جذابيت و فارغ از فعاليت هاي مطلوب ديگر انجام شود. عامل معمول اين کارها، اين است که آن ها به کودک نشان دهند که يک مدت زمان معيني وجود دارد که در آن هنگام او به انجام فعاليتهاي مطلوبش دسترسي نمي يابد و در آن موقع نمي تواند آن ها را انجام دهد. ممکن است کودک به مدت 3 تا 5 دقيقه در محروميت قرار داده شود، به طوري که در 34 ثانيه آخر او بايد کاملا ساکت باشد. اگر در موقعي که کودک عصباني مي شود، او را از حالت محروميت خارج کنید در واقع اورا بخاطر عصبانیت تشویق نموده اید.
جبران اضافی:
شايد بهتر اين باشد که روش جبران اضافي با ارائه برخي از نمونه هاي کاربردي آن معرفي گردد. تصور کنيد کودک شما به طور مکرر، شير را بر کف آشپزخانه مي ريزد. براي متوقف کردن چنين رويدادي در مراحل بعدي، بايد او را وادار کنيد تا نه تنها خودش اين مقدار شير را از روي زمين پاک کند، بلکه تمام کف آشپزخانه را نظافت نمايد. سپس بايد او را تمرين دهيد تا ليوان هاي پر از شير را در آشپزخانه به دست گرفته و حرکت کند، بدون اين که آن را بر روي زمين بريزد. هر مورد ريختن شير برابر با تميز کردن کل آشپزخانه است.
منبع :
Teaching developmentally disabled children : the me book
از اولیور لوواس, سال انتشار:۱۹۸۱
تهیه و تنظیم: هانیه تقی زاد - کاردرمانگر مرکز جامع اوتیسم دانشگاه علوم پزشکی تبریز